اهالی بومی قشم رسوم ویژهای در برگزاری جشنهای عروسی دارند که به آنها بسیار پایبندند. بومیان این جزیره برای برگزاری جشن حنابندان، با استفاده از حنا طرحهای جالبی را روی دستها، پاها و شانههای عروس میکشند. به علت زمانبر بودنِ کشیدن این طرحها، از دو روز قبل حنابندان آنها را آماده میکنند. در طول این دو روز، داماد اجازهی دیدن عروس را ندارد. همچنین قبل از برپایی مراسم عروسی، مادر داماد به همراه دخترانش برای عروس خنچههایی از لباس، لوازمآرایش، کیف و کفش میآورند و در آن حین، عروس در پیراهن بلند سبزرنگی به دیدن خنچهها، جشن و رقص وارد مجلس میشود.
اولین روز مردادماه، روزیست که اهالی قشم برای شکرگزاری و جشن صید یکسالهی خود آماده میشوند. در این روز تابستانی گرم، دیگر خبری از صید آبزیان نیست؛ چرا که مردم بومی معتقدند برای برکت یافتنشان نباید در این روز صید کنند. در نوروز صیاد، همهی اهالی قشم به علت اعتقادشان به سمت دریا رفته و شنا میکنند و با ریختن آبهای معدنی به دریا سعی میکنند از بیماریهای خود خلاص شوند.
جوانان از سالخوردگانی که قادر به شنا کردن نیستند مراقبت کرده و کاسههایی را از آب دریا پر میکنند تا بر سر آنها بریزند. در این روز، مردم قشم لباسهای نوی خود را میپوشند و حتی درختان را نیز با خاک قرمز، رنگ میکنند. ناگفته نماند کسانی که صاحب حیوانات اهلی هستند، برای دور شدن حیوانات وحشی و بیماری، برای خواندن لوبَن نزد دعاخوان میروند. لازم به ذکر است که در جزیره قشم افراد معدودی میتوانند دعای لوبَن بخوانند و بر طبق باور، اگر یکی از آنها به شخص دیگری این دعا را یاد بدهد، دعاهای خودش باطل گشته و از آن پس اثری نخواهد داشت
یکی دیگر از باورهای جالب اهالی بومی قشم، اعتقادشان به وجود بادهای سحرآمیزیست که میتواند مردم را جادو یا بیمارشان کند! مردم این جزیره معتقدند کسی که به بیماری لاعلاجی مبتلاست، حتماً با بادهای زار برخورد کرده؛ لذا برای مداوایش باید جنی که بر او نفوذ کرده طبق مراسمی بیرون آورده شود. بابا یا مامای زار اشخاصی هستند که توانستهاند بر باد زار فائق شوند و مبتلایان به آنها رجوع میکنند تا مداوا شوند. قبل از اجرای مراسم، بابا یا مامای زار به چند نفر فرمان میدهند که چوبی از جنس خیزران را در دستگیرند و در آبادیها بگردند تا اهالی از برگزاری جشن زار باخبر شوند.
بعد از آن، مردم لباسهای تمیزی پوشیده و خود را با عطر میآرایند و برای رفتن به جشن حاضر میشوند. جشن زار اغلب چهارشنبهها برگزار میشود و در طول آن، بابا یا مامای زار دُهُلی در دست گرفته و مینوازَد. در این جشن، شرکتکنندگان بدون سلام وارد شده و تا پایان مراسم اجازهی هیچگونه صحبتی را ندارند. در این مراسم، با آتش زدن موی بز، جن را از بدن بیمار بیرون آورده و با خواندنِ آواز و نواختن آهنگهای زار، مراسم به پایان میرسد
حالا کمی از دریا فاصله میگیریم و به غذاهای دیگر فکر میکنیم. الان چه چیزی میچسبد؟ یک غذای گوشتی مثل کباب. کباب بز بهخاطر سلیقه گوشتی اکثر مردم ایران، غذای رایج مسافران در قشم است و برخلاف غذاهای محلی، بیشتر در رستورانهای شهر پیدا میشود.
قلیه یا همان خورشت میگو و ماهی را میتوانیم در همین تهران هم پیدا کنیم، اما بیایید با خودمان صادق باشیم؛ هیچ جا قلیه جنوب نمیشود. طعم تمر هندی و فلفل زیر زبان میتواند به کل تعریف ما را از قلیه عوض کند
از غذاهای محلی قشم پودینی ه هم هست. ه را فقط باید در قشم خورد. اهالی قشم ه را میپزند و له میکنند. به آن لیموعمانی، ادویه، پیاز، رب و پیاز میزنند و دوباره روی گاز میگذارند.
وقتی ه میخوریم دیگر مجبور نیستیم با یک دست مدام درگیر درآوردن استخوانها باشیم؛ چراکه موقع پخت، آنها را از گوشت جدا کردهاند. گاهی هم همین غذا را با سفره ماهی میپزند که به آن پودینی سفره ماهی میگویند.
یکی از تفاوتهای این نان، با نانی که در شمال کشور پخته میشود، اضافه کردن پنیر و تخم مرغ در مایه خمیر آن است. سس مخصوص این نان همان سس مهیاوه است. این میانوعده معمولا توسط ن محلی پخت میشود. از بین غذاهای محلی قشم نان تنوع زیادی دارد؛ علاوه بر توموشی نانهای بالاتوه، لیتک، شَلوت، شُلشُلِه، فَلَزی، تَفتُون، بُتُنور هم در قشم میتوان پیدا کرد.
این نانها به کل با نانهای شهرهای دیگر متفاوتند. یکی از ادویههایی که در نانهای قشم میریزند از خاک سرخ درست میشود. مثلا سوراغ یک نوع دسر محلی است که از خاک سرخ درست میشود و محلیها آن را کنار غذا میخورند یا روی نان میریزند.
درباره این سایت